تقصیر من نیست

ساخت وبلاگ
همه چی خوبه...همه چی سر جاشه...حال ما هم خوبه...در ظاهر همه چی خوبه...ولی همینش ترس برانگیزه...انگار یاد نگرفتیم لذت ببریم از خوشیامون و نگران چیزی نباشیم...تجربه میگه اینا همش آرامش قبل طوفانه...هر چی میخاد بشه بشه...برام مهم نیست...یاد گرفتیم تقصیر من نیست...ادامه مطلب
ما را در سایت تقصیر من نیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hamechi22022 بازدید : 62 تاريخ : جمعه 28 مهر 1396 ساعت: 4:43

حالا وقتی به یه آدم نرمال که وجودش سرتاسر احساسه نگاه میکنیم؛قضیه فرق میکنه...این آدم از صفر تا صد همه جور حسی رو احساس میکنه...براش مهم میشه الان پاییزه یا بهار...براش مهم میشه خانوادش سلامت و شادن یا نه...براش مهم میشه همه چی...قبل نوشتن پارت دو تو ذهنم اینطور میگذشت که برای همچین فردی زندگی سرتاسر ناراحتی و استرس و ترسه و در کل حس بدبختی میکنه و درست همون لحظه که هیچ خبری از این نوع حس ها تقصیر من نیست...ادامه مطلب
ما را در سایت تقصیر من نیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hamechi22022 بازدید : 40 تاريخ : پنجشنبه 20 مهر 1396 ساعت: 7:14

ببخشین یخرده ذهنم نامرتبه هر چی یادم بیاد مینویسم...یهو دیدین از یه شاخه پریدیم به‌ یه شاخه دیگه!!! در ادامه باید بگم خب الان ترجیح میدیم کدوم آدم باشیم؟کمتر کسی میتونه بگه آدمه نوع اول که خالی از هر حسیه و تقریبا همه ی ما جز دسته ی دومیم و یا لااقل سعی میکنیم باشیم...ولی من میگم هیچکدوم! چرا هیچکدوم چون ما نه می تونیم بی احساس مطلق باشیم و نه سرشار از احساس...بنظرم ما یچیزی بین این دو تا هس تقصیر من نیست...ادامه مطلب
ما را در سایت تقصیر من نیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hamechi22022 بازدید : 34 تاريخ : پنجشنبه 20 مهر 1396 ساعت: 7:14

سرم درد میکنه...همیشه موقع درد گرفتن سرم اطراف پیشونیم حوالی شقیقه ها درد میکنن...علتشم معلومه...همیشه وقتی زیادی به کاری مشغول میشم اینطوری میشه...معمولا هم زیاد به بیکاری گرفتارم...گرفتاری کلافم میکنه...تا حد جنون... هر کسی قلق خودش دستش اومده...مثلا من میدونم وقتی سرم درد میکنه اگه پیاده روی کنم و هوای تازه بخورم‌ سردردم خوب میشه...در واقع از بیکاری درمیام...ولی امروز باید چیکار میکردم؟! تقصیر من نیست...ادامه مطلب
ما را در سایت تقصیر من نیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hamechi22022 بازدید : 40 تاريخ : پنجشنبه 20 مهر 1396 ساعت: 7:14

عجب وضعی شده...نه میشه بیرون رفت نه میشه خونه موند...سردرد دیروز که خوب نشد هیچ چشمامم ورم کردم و درد میکنن...بنظر میرسه تب هم کردم...همه تو خونه مریض احوالن...هیچ کسم حاضر نیست بره دکتر و عقیده دارن خودشون خوب میشن...خب اوکی...باشه....هر چی شما میگین اصلا...ولی یه فکری به حال من بدبخت که باید به درس و دانشگام برسم کنین...یکم مراعات کنین خب دیگه!!!

+ نوشته شده در  یکشنبه نهم مهر ۱۳۹۶ساعت 18:30  توسط مهسا  | 
تقصیر من نیست...
ما را در سایت تقصیر من نیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hamechi22022 بازدید : 43 تاريخ : پنجشنبه 20 مهر 1396 ساعت: 7:14

خب خدا رو شکر دوره ی طاقت فرسای بیماری رو بدون دخالت حتی یک قلم دارو با خوبی و خوشی گذروندیم...امروز به خودم گفتم دمت گرم...بهت ایمان داشتم که گفتم دکتر لازم نیستم...حالا حالا ها با هم دیگه کار داریم... پریشب تو تب داشتم میسوختم...سر شب اصلا نمی تونستم تکون بخورم...خسته هم بودم...همین که دراز کشیدم خوابم برد که ناغافل با صدای درینگ درینگ صدای گوشی ساعت دوازده شب بیدار شدم...کیه؟نگین...فحش بو تقصیر من نیست...ادامه مطلب
ما را در سایت تقصیر من نیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hamechi22022 بازدید : 39 تاريخ : پنجشنبه 20 مهر 1396 ساعت: 7:14

خدایا آخر و عاقبت ما رو بخیر کن

من میترسم...خیلی میترسم از آینده...آینده هم نه...همین هفته اصلا...مطمئنم من آخر این هفته اون ادم سابق و همیشگی نمیشم..مطمئنم

ضربان قلب امون نمیده ها...

+ نوشته شده در  شنبه یکم مهر ۱۳۹۶ساعت 2:1  توسط مهسا  | 
تقصیر من نیست...
ما را در سایت تقصیر من نیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hamechi22022 بازدید : 68 تاريخ : شنبه 1 مهر 1396 ساعت: 19:15

عرضم به حضور شریفتون امروز بخاطر کاری که داشتم و بخاطرش مجبور شدم کله سحر از خواب بیدار شم(این اولین مشکل:کمبود خواب) و در تلاش برای رسیدن به موقع و حتی عبور از عابر پیاده وقتی چراغ قرمزه مجبور شدم با کفش های پنج سانتی با سرعت نور بدوم و این یعنی نابودی پا(اینم دومین مشکل:زانو درد و پا درد) و درد دندون بعنوان سومین مشکل،عجیبه خوابم نمیبره!!!!!!! باو بدن عزیز،الان داغی نمیفهمی...خسته اییییی،خ تقصیر من نیست...ادامه مطلب
ما را در سایت تقصیر من نیست دنبال می کنید

برچسب : ماییم,بینوایی, نویسنده : hamechi22022 بازدید : 47 تاريخ : شنبه 1 مهر 1396 ساعت: 0:37

عاشق این آرامش بعد طوفانم...چقدر دیشب خسته بودما...الان عاالیی...یخرده هنوز پاهام درد میکنن ولی همه چی خوبه...چه حال خوبیه این حال...قشنگ معلومه یه روز سختو گذروندمااا رفیقای قدیمی و دوران طفولیتم زیاد آدمای جالبی نیستن...یه مدت سعی کردم باهاشون خوب شم ولی الان پشیمونم...اون دوره هم همین جوری بودا...خلاصه هر چی که بود امروز صبح یه قدم برای قطع این رفاقت برداشتم... آدما رو از روی دوستاشون بشن تقصیر من نیست...ادامه مطلب
ما را در سایت تقصیر من نیست دنبال می کنید

برچسب : آرامش, نویسنده : hamechi22022 بازدید : 46 تاريخ : شنبه 1 مهر 1396 ساعت: 0:37

هوا بدجور خنک شده ها...نمیدونم خنک شده یا رسما سرد شده...ولی طوریه که منی که عشق سرمام وقتی دستامو از زیر پتو درمیارم،یخ میزنم...مجبور شدم پنجره اتاقو ببندم...

بهش میگن خزان ولی ما میگیم پادشاه فصل ها

این خنکی هوا از صدقه سری همین کینگه...اگه بدونی چقدر منتظرت هستم

+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و هفتم شهریور ۱۳۹۶ساعت 1:11  توسط مهسا  | 
تقصیر من نیست...
ما را در سایت تقصیر من نیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hamechi22022 بازدید : 42 تاريخ : شنبه 1 مهر 1396 ساعت: 0:37